سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای رشدکردن به آب وخاک ونورخورشیداحتیاج داردویک حیوان به

معنای تقوا:

تقوا به معنی کوشش در حفظ ونگهداری چیزی است ومنظور دراین جا نگهداری روح و جان از هرگونه آلودگی ومتمرکز ساختن نیروها در اموری است که رضای خدادر آن است.

ازآیات قرآن به خوبی استفاده میشود که تقوا همان احساس مسئولیت وتعهدی است که به دنبال رسوخ ایمان در قلب انسان بروجود او حاکم میشود واورا ازفجور وگناه باز می دارد،به نیکی وپاکی وعدالت دعوت می کند،اعمال آدمی راخالص وفکر ونیت اورا از آلودگیها می شوید.

قرآن ،تقوا را نقطه ی مقابل فجور ذکر کرده ،چنانکه در آیه8 سوره ی شمس میخوانیم :

«فا لهمها فجورها وتقواها»

((خداوند انسان را آفرید و راه فجور وتقوی را به او نشان داد)).   

قرآن هرعملی را که از روح اخلاص وایمان ونیت پاک سرچشمه گرفته باشد براساس تقوی می شمارد،چنانکه درآیه 108سوره ی توبه درباره مسجد قبا می فرماید:«لمسجد اسس علی التقوا من اول یوم احق ان تقوم فیه».

امیر المؤمنین علی (علیه السلام) درباره تقوی میفرماید:

بدانید گناهان همچون مرکبهای سرکش است که گنهکاران برآنها سوار میشوند،ولجامشان گسیخته می گردد وآنان را درقعر دوزخ سرنگون می سازد.اما تقوی مرکبی است راهوار وآرام که صاحبانش برآن سوار می شوند ،زمام آنها را به دست میگیرند،وتا قلب بهشت پیش می تازند.

ودرجای دیگر می فرماید:بدانید ای بندگان خدا که تقوا قلعه ای محکم وشکست ناپذیر است،اما فجور وگناه حصاری است سست وبی دفاع که اهلش را از آفات نجات نمی دهد وکسی که به آن پناهنده شود درامان نیست،بدانید انسان تنها به وسیله تقوا ازگزند گناه مصون میماند.

 

آثار تقوا:

1-تقوی زمینه پذیرش هدایت است.«هدی للمتقین»بقره/2

2-تقوا وسیله دریافت رزق از راههایی است که انسان گمان آن را ندارد«ویرزقه من حیث لا یحتسب»طلاق/3

3ـخداوند به متقین وعده داده که هرگز در بن بست قرار نگیرند«ومن یتق الله یجعل له مخرجا»طلاق/2

4-خداوند انواع حمایت ها وامدادهای غیبی خود را نثار افراد با تقوی میکند.«وعلموا ان الله مع المتقین»بقره/1194

5ـتقوا راه خوش عاقبتی ورسیدن به رستگاری است.«والعاقبة للمتقین»اعراف/128

6-«ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا»انفال/29

آیاتقوا محدودیت است؟

بعضی خیال می کنند تقوی محدودیت وزندان است،در صورتی که تقوی قلعه ودژ است. فرق بین زندان وقلعه آن است که زندان را از بیرون قفل می کنند ویک محدودیت تحمیلی است که با آزادی بشر سازگار نیست،اما قلعه را انسان خود انتخاب میکند وخودش از درون قفل می کند تا از انواع حوادث بیمه باشد.

راستی،ما که کفش به پامی کنیم،پای خود را بیمه می کنیم یا محدود؟

پس هرمحدودیتی بد نیست وهر آزادی ارزش نیست.همان گونه که هر توسعه ای ارزش نیست.زیرامیکروب سرطان هم گاهی دربدن توسعه پیدامی کند،وهر عقب گرد وارتجاعی بدنیست. بیمارانی که به پزشک مراجعه می کنند،هدفی جز برگشت به حالت قبل ندارند واین برگشت ارزش است. تقوی یعنی ایمن سازی عمومی.

سوال:اگر تقوا سبب نزول برکات است پس چرا کشورهای کافر وضع بهتری دارند؟

اولاآن کشورها ازنظر علم وصنعت جلو هستند،ولی ازنظر روحی وروانی آرامش ندارندازاین نظر آنان نیز مشکلات فراوانی دارند.

ثانیا اغلب کشورهای اسلامی ،تنها نام اسلام را باخود دارند وقوانین ورهنمود های دین اسلام درآنجا حاکم نمی باشد.


نظرات(0)
یکشنبه 25 دی 1390
دل نوشته

   نوشته شده توسط: mohammadreza bigdeli   
ارسال به ارسال به 100 درجه کلوب دات کام

هدف ازخلقت و زندگی چیست؟

برای چه آفریده شده ایم؟



2.امنیت

3.آزادی

که به بررسی هرکدام می پردازیم:

تربیت:

یک سلسله عوامل که موجودزنده برای رشد به آن احتیاج دارد مثلا درخت برای رشدکردن به آب وخاک ونورخورشیداحتیاج داردویک حیوان به غذانیازدارد انسان هم به همه ی احتیاجات گیاهی وحیوانی نیاز داردعلاوه برآن یک سلسله عوامل که همه درکلمه ی تعلیم وتربیت جمع می شود،که این عوامل به عنوان غذاهایی هستند که باید به موجود زنده برسد تارشد کند.

امنیت:

یعنی موجود زنده حیات دارد لوازم حیات راهم دارد اونیاز به امنیت دارد تا آن چیزهایی که دراختیار دارد ازاونگیرند،مثلا انسان جان دارد جانش را از او نگیرند،انسام ثروت دارد ثروتش را از او نگیرند.

آزادی :

آزادی به این معناست که در راه رشدوتکامل موانعی برسر راه او نباشد مثلا یک گیاه که می خواهدرشد کندموانع سرراه اونباشد،فرض کنید درخت چنار برای این که رشدکند نباید بالای سراو سقف قرارگیرد .پس آزادی یعنی چه ؟نبودن مانع.(انسان های آزاد انسان هایی هستند که با موانعی که سر راهشان هست مبارزه می کنندوتن به موانع نمی دهند.)

اقسام آزادی:

انسان که موجود تکامل یافته ای است به دو نوع آزادی نیاز دارد

1.باشد وصلابت بیشتری داشته باشد ،عک


بشر باید دراجتماع از ناحیه ی افراد دیگر آزاد باشد،فکرو جسمش دررا

آزادی اجتماعی:

یعنی بشر باید دراجتماع از ناحیه ی افراد دیگر آزاد باشد،فکرو جسمش درراه منافع آنها کارنکند،یعنی افراد در راه منافع خود از دیگران استفاده نکنند.

درنص قرآن مجید،یکی از اهداف انبیاء این بوده که به بشر آزادی اجتماعی بدهند،یعنی افرا درااز اسارت وبندگی وبردگی یکدیگر نجات بدهند.

شما جمله ای پیدا کنیدزنده تر وموجدارترازاین جمله ای که قرآن دارد:

((قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولانشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله. آل عمران/64))

ای پیغمبر به کسانی که مدعی پیروی از کتاب آسمانی گذشته هستند،به یهودیها،مسیحیها،زرتشتیها وبه همه ی ملتهایی که پیرو یک کتاب قدیم آسمانی هستند این طور بگو:بیایید همه ی ما جمع شویم دور یک کلمه ،زیر یک پرچم.آن پرچم چیست؟دو جمله بیشتر ندارد.یک جمله اش این است: ((الا نعبد الا الله ولانشرک به شیئا))درمقام پرستش ،جزخدای یگانه چیزی را پرستش نکنیم؛نه مسیح را بپرستیم نه غیر مسیح را ونه اهرمن را،جز خدا هیچ مو جودی را پرستش نکنیم.

جمله ی دوم: ((ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله))هیچ کدام از ما دیگری را بنده وبرده خودش نداند وهیچ کس هم یک نفردیگر را ارباب وآقای  خودش نداند،یعنی نظام آقایی ونوکری ملغی.

دنیای امروزهم آزادی اجتماعی  رایکی از مقدسات خودش می شمارد ،اگر مقدمه ی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را خوانده باشید،این این را می فهمید.

درآنجا می گوید:علةالعلل تمام جنگها،خونریزی هاوبد بختیها که دردنیا وجود دارد این است که افراد بشر به آزادی دیگران احترام نمی گزارند.

آیا منطق انبیاءتااین جابامنطق امروز موافق است؟آیا آزادی مقدس است؟بله مقدس است بسیار هم مقدس است.

آزادی معنوی:

آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسرنیست؛آرادی معنوی جزازطریق پیامبران،دین وایمان وکتاب های آسمانی نمی توان تامین کرد.

انسان دارای غرایز گوناگونی است وانسان ازنظر روح وباطن می تواند آزاد باشد ویا بنده واسیر وبرده باشد یعنی ممکن است  انسان اسیرحرص خود باشد واسیرخشم خود باشد ویا می تواند ازتمام اینها آزادباشد؛آزادی معنوی از زبان دین همان تزکیه نفس وتقوا است.

وابستگی آزادی اجتماعی به آزادی معنوی:

بشر امروز می گوید که انسان می تواند اسیر شهوتها واسیرحرص وآزخود باشد ودر عین حال طرفدار آزادی اجتماعی هم باشد این مشکل اصلی بشر امروزاست.

بشرقدیم به طورآشکارا حقوق مردم را پایمال می کرد وآزادی رامحترم نمی شمرد اما امروز همان کارها را انجام می دهند با این تفاوت که شکل وفرم آن متفاوت است بشر قدیم به خاطر حرص وآز ومنفعت طلبی خودآزادی را محترم نمی شمرده وبشر امروزی نیز همین کار رامیکند وبا شکل دیگر؛آیا علم وقانون توانسته جلوی حرص وآز را بگیرد ،خیر.

حضرت علی (علیه السلام)میفرماید))تقوای الهی کلید هر راه راستی است.بدون تقوا انسان به راه راست نمی رود راه خود را کج می کند بدون تقوای الهی انسان اندوخته ای برای آخرت ندارد بدون تقوا بشرآزادی  ندارد،تقواست که بشر را از هررقیتی آزاد می کند..نهج البلاغه فیض الاسلام/خطبه221)).

برگرفته از کتابهای شهیداستاد مطهری
]


نظرات(0)
جمعه 25 آذر 1390
انسان موجود مرکب

   نوشته شده توسط: mohammadreza bigdeli    
ارسال به ارسال به 100 درجه کلوب دات کام

انسان،یک موجودمرکب

خداوند در قرآن سوره ی حجر به فرشتگان می فرماید:

وقتی که خلقت این موجودرا تکمیل کردم واز روح خود چیزی در او دمیدم براو سجده برید.

می گوید:این یک موجود خاکی است ومن اورا از خاک آفریدم و این موجود که دارای جسم وجسد مانند حیوان های دیگر است ازروح خودم چیزی در او می دمم؛پسدراین موجود خاکی یک چیز دیگر غیر از خاک هم وجود دارد.

پیغمبراکرم فرمود:«خدا فرشتگان را آفریدودر سرشت آنها تنها عقل نهاد،حیوان را آفرید وتنها درسرشت آنها شهوت را نهاد،انسان را آفریدودر سرشت او هم عقل رانهادوهم شهوت را.»

بردگی روح انسان نسبت به انسانهای دیگر

بعضی ازانسان ها شرافت وعزت وسیادت وآقایی خود را حفظ می کنند ولی بافقر می سازند،اما بعضی دیگرتن به ذلت می دهند ولی زندگی با تجملات دارند این نوع انسانها روح هایشان برده است اما تن برده نیست بلکه تن آنها در آزادی ورفاه کامل به سرمی برد.

حضرت علی(علیه السلام)میفرماید:

توبه عکس العمل است.شماتوپی رابه دست میگیرید وبه زمین می زنید.توپ از زمین بلند می شود.زدن شما یعنی حرکت توپ به طرف زمین که بانیروی دست شماصورت میگیرد،عمل شماست وبلند شدن توپ از زمین عکس العملی است که در اثر خوردن توپ به زمین پیدا می شود.پس آن عمل است واین عکس العمل،آن فعل است واین به اصطلاح اعراب امروز ((ردالفعل))،آن کنش است واین واکنش. توپ را که شما به زمین می زنید چقدر بالا می رود؟از یک طرف بستگی دارد به مقدار نیرویی که درآن فعل به کار می رود یعنی شد ت ضربه ی شما،ازطرف دیگربستگی دارد به چگونگی سطح زمین،هرمقدار زمین سفت تر وصاف تر


عکس العمل نشان دادن روح انسان

س العمل بیشتر می شود.پس میزان عکس العمل از یک طرف بستگی دارد به شدت عمل واز طرف دیگر به صلابت وصافی آن سطحی که توپ به آن برخورد میکند.

عکس العمل نشان دادن روح انسان درمقابل معاصی نیز بستگی به دوچیز دارد:ازیک طرف بستگی دارد به شدت عمل یعنی شدت معصیت،شدت ضربه ای که مقامات دانی روح شما برمقامات عالی روحتان وارد میکند.هرجه معصیت انسان کمتروکوچکتر باشد،عکس العمل کمتری در روح ایجاد میکند وهرچه معصیت بزرگتر باشد،عکس العمل بیشتری به وجود می آورد. ولهذا افرادی که بسیار شقی و قسی القلب هستند درعین اینکه شقی وقسی القلب اند اگر جنایتشان خیلی بزرگ وفاحش باشد ،همانها راهم می بینید که روحشان عکس العمل نشان می دهد.

عامل دوم عکس العمل نشان دادن روح انسان این است که سطحی که ضربه برآن وارد می شود صاف باشد،صلابت واستحکام داشته باشدیعنی آن وجدان انسانی،آن فطرت انسانی،آن ایمان شخص مستحکم وقوی باشد.دراین صورت ولو ضربه کم باشد،عکس العمل نسبتا زیاد است.ولهذا شما می بینید گناهان کوچک ،صغائرگناهان وحتی اعمالی که مکروه است و گناه شمرده نمی شود، دروجود مردم با ایمان،مردمی که روح محکمی دارند وآن فرشته ی معنوی ،آن ایمانشان،آن وجدان معنویشان استحکام دارد،محکوم است وعکس العنل ایجاد می کند،اعمالی که من وشما روزی صدتایش را مرتکب می شویم وهیچ احساس نمی کنیم که عملی انجام داده ایم.پاکان ،یک عمل مکروه که انجام می دهند،روحشان مضطرب می شود ومرتب پشت سر یکدیگر توبه می کنند.

«برگرفته از کتابهای شهید مطهری»

توبه یک انقلاب روحی ودرونی انسان است که انسان علیه خودش قیام می کند ومسیرش راتغییر می دهد .

انسان شخصی مرکب است یعنی وقتی می گویند انسان این جا نشسته به همان تعبیر که در حدیث آمده یک جماد،یک گیاه،یک حیوان شهوانی،یک سبع ودرنده ویک شیطان هم این جا نشسته ودرعین حال یک فرشته هم این جانشسته که هرکدام یکبار زمام حکومت را میگیرند ودیگران برعلیه او قیام می کنند وحکومت جدیدی می آید.

توبه عبارت است از قیام مقام عالی ومقدس فرشته صفت انسان علیه مقام دانی وشیطان صفت انسان.

«برگرفته از کتب شهید مطهری»


نظرات(0)
پنجشنبه 24 آذر 1390
شرایط توبه

   نوشته شده توسط: mohammadreza bigdeli  
ارسال به ارسال به 100 درجه کلوب دات کام

شرایط توبه

اولا باید این را بدانید که اگر دروجودانسان کاری بشودکه عناصرمقدسوجود انسان بکلی ازکار بیفتد،یک زنجیرهای بسیار نیرومندی به آنها بسته شده باشد که نتوانندآزادبشوند،دیگرانسان توفیق توبه پیدا نمی کند.ولی همان طوری که دریک کشور آن وقت انقلاب می شودکه عده ای(ولوکم)عناصرپاک درمیان مردم آن کشور باقی مانده باشند،دروجود انسان هم اگرعناصر مقدس وپاکی باقی مانده باشند؛انسان توفیق توبه پیدامی کند والاهرگز توفیق توبه پیدا نمی کند.حالادرچه شرایطی انسان بازگشت میکند؛پشیمان می شود،واگرخدارا بشناسد به سوی خدا توبه می کند واگر خدارانشناسد حالت دیگری پیدا می کند،احیانا جنون ودیوانگی پیدا می کند،وضع دیگری پیش می آید؟



نظرات(0)
پنجشنبه 24 آذر 1390
گناه

پنجشنبه 24 آذر 1390
توبه

   نوشته شده توسط: mohammadreza bigdeli  
ارسال به ارسال به 100 درجه کلوب دات کام

توبه

«اولین منزل سلوک به خدا توبه است»
   نوشته شده توسط: mohammadreza bigdeli  
ارسال به ارسال به 100 درجه کلوب دات کام

خب حالا که فهمیدیم توبه چیه باید بدونیم گناه چیه تا اگرآنهارا مرتکب شدیم توبه کنیم.


اگردلت می خواهد آزاد زندگی کنی

اگردلت می خواهد آزاد زندگی کنی مثل بندگان وبردگان زحمت بکش کارکن ورنج بکش وچشم از مال فرزندان آدم(عموما هرکه می خواهد باشد)ببند همینکه آدم از دیگران بی نیاز باشد از همه برتر است.

بردگی مال و ثروت